قسمتی از متن کتاب:
راز رمان های آگاتاکریستی در فصل اول داستان هایش نهفته است. فصلی که با شروعش خواننده را میخکوب می کند و به دنبال خود به درون داستان می کشاند.کریستی بلد است پای خواننده را نیز به ماجرای قتل هایش بکشاند. همین که خواننده از رازی با خبر می شود گویی یکی از مضنون هایی است که باید حساب پس بدهد. خواننده حساب آنچه را که بیش از دیگر شخصیت های داستان می دهد پس می دهد. همین است که نمی تواند بدون مسئولیت رمان را کنار بگذارد و سر خود گیرد.شروع رمان ساعت ها به این شکل است که شخصیت اصلی به نام شیلا ناگهان با جسدی رو به رو می شود و با وحشت به خیابان فرار می کند. در خیابان با غریبه ای آشنا می شود که بعدا در گشودن راز قتل موثر است. این غریبه کسی نیست جز هرکول پوآرو که تقریبا تا پایان ماجرا دختر را دنبال می کند.