قسمتی از متن کتاب :
روز اول. خانهاي كنار آب. صبح. [دو رختخواب در ايواني مُشرف به آب پهن است. دستی با فرمی موزون بر در خانه می کوبد.مادر خورشید از خواب برمیخیزد.دوباره ضربه های موزون بر در .این بار خورشید-که پسر بچه نه ساله و نابینا - از خواب بر میخیزد.